
به گزارش هاکریا2040 به نقل از یدیعوت آحرونوت، بر خلاف یهودیان ارتدوکس (مذهبی افراطی) که نهتنها غالباً کار و تحصیلات غیر مذهبی را رد میکنند بلکه برای رضایت به درس خواندن و کار کردن، پیششرطهای سخت برای دولت میگذارند، جمعیت عرب اسرائیل، مشتاق کسب علم و ادغام در بازار کار مدرن است.
یارون لاندن، تحلیلگر یدیعوت آحرونوت نوشت: "اگرچه اشتیاق عرب اسرائیلی ها به کسب علم و ادغام در بازار کار مدرن، خبر خوبی برای اقتصاد است اما دولت اسرائیل، این اقلیت تحصیلکرده را، تهدیدی بالقوه میبیند که قادرند یک اپوزیسیون سیاسی قابل توجه را تشکیل دهند و تخاصم کنونی را تشدید کنند.
به نظر میرسد این اشتیاق، ویژگی گروههای اقلیت است که بلندپروازیهایی دارند اما فاقد منابع ضروری برای تحقق آن هستند و شاهد آن، دو برابر شدن تعداد دانشجویان عرب اسرائیل در دهه گذشته است. در حال حاضر، سهم دانشجویان عرب در دانشگاهها و کالجها، حدود 17 درصد است که بهسرعت در حال نزدیک شدن به سهم عربها در کل جمعیت اسرائیل (19 درصد) است.
در دانشکدههای پزشکی این سهم تقریباً برابر با سهم عربها در کل جمعیت و در سایر رشتههای مرتبط با سلامت و بهداشت، حتی بیشتر است.
اگرچه بیشتر دانشجویان عرب، تحصیل در علوم تجربی و انسانی را انتخاب میکنند اما بهزودی بخشی از جامعه مهندسی اسرائیل نیز خواهند شد. این موضوع نهتنها خبری عالی برای اقتصاد اسرائیل است بلکه دستاوردی است که در پرتو دشواریهای پیش روی جوانان عرب در اسرائیل باید ارج نهاده شود.
بسیاری از آنها در خانوادههایی پرورش مییابند که وضعیت اجتماعی- اقتصادی آنها از همتایان یهودیشان پایینتر است. مانع آشکار دیگر زبان است؛ هر دانشآموز عربی پس از پایان دوران دبیرستان باید در دو زبان مهارت داشته باشد: عبری و عربی ادبی. کارشناسان معتقدند این سنت اقتدارگرایانه که بر جامعه عرب غالب شده است، توسعه تفکر انتقادی را که لازمه تحصیلات عالی است، برای نسل جوان عرب دشوار میسازد.
با این حال، این دستاوردی است که نهادهای دولتی باید به آن افتخار کنند؛ این دستاورد محصول برنامه هوشمندانه و کارآمد شورای آموزش عالی نیز هست.
با این وجود، تحصیلات یک بمب ساعتی است و دولت اسرائیل دقیقاً به همین شیوه به این مسئله نگاه میکند. برای دولتی که اقلیتهای خود را سرکوب میکند، مطلوبتر آن است با اقلیتی سر و کار داشته باشد که جاهل، ضعیف، آرام، فقیر و فاقد ارتباطات بینالمللی باشند و در سازماندهی نهادهای کارامد سیاسی، با دشواری مواجه باشند.
آسانتر آن است که با "رجال" یا عوامل دولتی که با وعده مزایای اقتصادی خریداری میشوند، تعامل داشت. یک اقلیت تحصیلکرده، مثل اقلیت عرب که بهسرعت در حال توسعه در اسرائیل است، تبدیل به اپوزیسیونی سرسخت، مسلح به ایدئولوژی، استراتژی و فاسد نشدنی خواهد شد.
این اپوزیسیون، اکثریت یهودی را به چالش خواهد کشید تا آرمانهایش مورد توجه قرار گیرد. خطر تشدید تنشهای کنونی دقیقاً به دلیل بهبود اوضاع جمعیت عرب، در حال افزایش است.
و پارادوکس دقیقاً همینجاست: دولت به جمعیت عرب کمک میکند تا کسب علم کند اما جامعه اسرائیل آنقدر از تسامح برخوردار نیست که این جمعیت در آن حس همکاری داشته باشد.
در سرزمینی که دائماً بر برتری اکثریت تأکید میکند، اکثریت را بر ضد اقلیت تحریک میکند، فرهنگ و زبان اقلیت را تهدید میکند، علیه هر کس که روایت رسمی ملی را تضعیف میکند موضع میگیرد، امکان نوعی ملیگرایی را که از لحاظ مذهبی خنثی باشد، نفی میکند، پیروزیهای خود بر این اقلیت را که قربانیان فاجعه هستند، ستایش میکند و میکوشد حافظه تاریخی آنها را پاک کند، سرزمینی است که روشنفکران اقلیت را بیزار و تخاصمشان را تشدید میکند.